تنهایی یعنی . .
توی کافیشاپ پشت یه میز دو نفره تنها نشستی، که یه دختر خانوم خوشگل میاد سمتت و میگه:
ببخشید شما تنها هستید؟
و وقتی میگید، آره من تنهام، صندلی روبروتون رو برمیداره میره...!!!
شهسواری به دوستش گفت : بیا به كوهی كه خدا آن جا زندگی میكند برویم .
میخواهم ثابت كنم كه او فقط بلد است به ما دستور بدهد ،
و هیچ كاری برای خلاص كردن ما از زیر بارمشقات نمیكند.
دیگری گفت : موافقم . اما من برای ثابت كردن ایمانم می آیم .
وقتی به قله رسیدند ، شب شده بود .
درتاریكی صدایی شنیدند : سنگ های اطرافتان را بار اسبانتان كنید و آن ها را پایین ببرید .
شهسوار اولیگفت : میبینی ؟
بعد از چنین صعودی ، از ما میخواهد كه بار سنگین تری را حمل كنیم .
محال است كه اطاعت كنم .
دیگری به دستور عمل كرد .
وقتی به دامنه كوه رسیدند ، هنگام طلوع بود
و انوار خورشید ، سنگ هایی را كه شهسوار مومن با خود آورده بود ، روشن كرد.
آن ها خالص ترین الماس ها بودند.
مرشد میگوید :
تصمیمات خدا مرموزند ، اما همواره به نفع ما هستند ...
زندگی منوتوزیبامکنی چرانمیخای زندگیم زیبابمونه من دوووووووووووووووووووووووووووست دارم چرانمیخای بمونی پیشم زندگیم سخته بیابمون کنارم نگومیخای بری مگه نمیگفتی منودوس داری یکم توجه کن الان کنارم نیستی ایقدسختی میبینم وای بهروزی که توازکنارم بری
کاش پیشم بوددیشب نمیتونست پیامک بده من که نمیبینمش ولی دلم به همین پیامک دادناش خوشه کجایی عزیزم تنهایم کسی نمیدونه به جزتووخودم وای چقدرسخته نبینیش ولی باهاش حرف بزنی خیلی سخته پس کجایی مهربونم بهم میگه بیاتمومش کنیم بهش میگم بهبدبختی به دستت آوردم به راحتی ازدستت بدم آخ دلم براش تنگ شده آخرین باریادمه دوهفته پیش بودبعدازیکسال دیدمش وای چقدرلحظه ی قشنگی بودای کاش الان کنارم بودمیبوسیدمش دلم براش یه ذره شده خداهیچ عاشقیوبی عشقش نذاره
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای لاو است
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .
بقیه درادامه مطلب
تعداد صفحات : 4